من و خدا


تنها زیر بارون

خدایابیا قدم بزنیم ...باران از تو...دلتنگی از من...

آپلود سنتر عکس رایگانامروز باز هم با خدا مدتی قدم زدم در خلوت خیابان دلتنگیهایم. چه خوب می فهمد مرا ! دستهایش را روی قلبم احساس می کنم وقتی گرم می شود و ُپر طپش. نفسهایش در هوا جریان دارد برای این است که باور می کنم هنوز زنده ام !!! می داند چه می خواهم بگویم. از گله ها و دردهایم با خبر است. تکرار مکررات است اگر لب باز کنم برای سخن گفتن. اما می دانم او دوست دارد همیشه صدایشکنم. و حرفهایم را بشنود . لبخندش بر روی گلهای باغچه منعکس است نگاهم می کند از میان زمین و آسمان و من به او تبسم می کنم . آن وقت دوباره دستهایم را به او می سپارم تا مطمئن شوم هنوز در کنار من است. ...

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نوشته شده در جمعه 24 شهريور 1391برچسب:,ساعت 22:10 توسط یه عاشق| |


Power By: LoxBlog.Com